ارسال به تمام نقاط کشور:
برای تهیه غیرحضوری این کتاب می توانید: با شماره 09124214589 (نشر داستان) تماس بگیرید و یا از طریق سایت و اپلیکیشن باهوک سفارش بدید تا براتون ارسال بشه.
آدرس سایت اینه: bahook.com
و اپلیکیش باهوک رو هم می تونید از کافه بازار و هم از googleplay دانلود کنید.
کتاب به گواه یک خیال در قاب پنجره»، رمانی است به قلم محسن سعیدالسادات، که در صدو چهل صفحه و با قیمت سی هزار تومان به تازگی توسط نشر داستان روانهی بازار کتاب شده است.
از همان ابتدا که طرح روی جلد را میبینیم و اسم کتاب را میخوانیم حدس میزنیم که احتمالا با یک اثر ادبی شاعرانه و عاشقانه رو به رو شده ایم که رازآلود هم هست و وقتی شروع به خواندن کتاب می کنیم متوجه می شویم که نویسندهی اثر علاوه بر خصوصیات ذکر شده، فرم متفاوتی را هم برای روایت داستان خود انتخاب کرده تا بتواند جذابیت داستان را برای هر نوع مخاطبی با هر نوع سلیقه ای حفظ کند.
مهمترین نکتهای که خواندن این رمان را برای همگان جذاب میکند این است که شما به عنوان مخاطب، چه به شیوههای داستان نویسی مدرن با فرمهای جدید علاقمند باشید و چه به شیوههای کلاسیک، در هر صورت می توانید روایتِ این رمان را به دلخواه خود پیگیری کنید.
رمان در سه فصل روایت میشود، اما بر خلاف شیوهی عادی داستانها، نویسنده روایت خود را از فصل دوم آغاز میکند تا شکل کلیشهای در خطی بودن روایت را بشکند. بنابراین اگر به فرمهای جدید در داستان نویسی علاقمند هستید، توصیه میکنیم کتاب را به همین شکل که صفحه بندی شده بخوانید، یعنی ابتدا فصل دوم که زاویه دید سوم شخص و روایتی تو در تو دارد، بعد فصل اول که زاویه دید اول شخص و روایتی سر راست دارد و بعد، فصل سوم که شیوهای خاص در پایانبندی دوگانهی این داستان دارد.
اما اگر به خواندن داستانهایی که شیوهی کلاسیک و خطی دارند علاقمند هستید به شما پیشنهاد میکنیم که بر خلاف فرم پیشنهادی این کتاب، به روال داستانهای کلاسیک عمل کنید، یعنی ابتدا فصل اول را بخوانید، بعد فصل دوم را، تا سریع تر در فضای داستان قرار بگیرید و بتوانید آن را به صورت خطی دنبال کنید و در نهایت به فصل سوم برسید و آن شیوه ی خاص در پایان بندی را تجربه کنید.
از خود داستان چیزی ننوشتیم تا جذابیت خواندن آن برایتان محفوظ باشد اما بد نیست بدانید که مطمئنا این اثر را بیشتر از یک بار خواهید خواند و با هر بار خواندن، لایههای دیگری از آن را کشف خواهید کرد و از این کشفها لذت خواهید برد.
چند جمله از متن کتاب را برایتان بازنویسی میکنیم تا کمی با قلم نویسندهی این رمان آشنا شوید:
مرد با تعجب گفت:یعنی منظورت اینه که همین الان یه نفر دیگه هم داره مارو نگاه می کنه و داستانش روُ از روی زندگی ما می نویسه!؟.
زن: البته به نظر من دو حالت داره، اگه کسی داستانش رو از روی زندگی ما بنویسه یه بحثه؛ و اگه ما شخصیتهای داستانی باشیم که اون سرنوشتمون روُ تعیین کنه، یه بحث دیگه است؛ که البته این یکی، به نظرم خیلی هم ترسناکه.»
ارسال به تمام نقاط کشور:
برای تهیه غیرحضوری این کتاب می توانید: با شماره 09124214589 (نشر داستان) تماس بگیرید و یا از طریق سایت و اپلیکیشن باهوک سفارش بدید تا براتون ارسال بشه.
آدرس سایت اینه: bahook.com
و اپلیکیش باهوک رو هم می تونید از کافه بازار و هم از googleplay دانلود کنید.
معرفی رمان به گواهیک خیال در قاب پنجره» در خبرگزاری ایسنا
ناشر: نشر داستان- نویسنده: محسن سعیدالسادات
قطع رقعی- تعداد صفحات: 140 صفحه
به گزارش ایسنا؛ اگر میخواهید رمانی کوتاه اما پرکشش بخوانید کهدر عین حال شما را به چالش وادارد، پیشنهاد میکنیم رمان به گواه یک خیال درقاب پنجره» را بخوانید. این رمان به تازگی توسط نشر داستان منتشر شده و نویسنده یآن محسن سعیدالسادات است.
نویسنده در این رمان، شما را به یک فضای چندبُعدی می برد تا هم در جریان یک داستان رازآلود قرار بگیرید و هم بتوانید در لابهلایقصه ای شاعرانه اما پرتعلیق، شخصیت های داستان را از بُعد روانشناختی نیز موردتجزیه و تحلیل قرار دهید.
شخصیت اصلی این رمان، نویسندهای است که براینوشتن داستان تازهاش با مشکل ایده و پیرنگ داستانی مواجه شده، و برای حل این مشکلتصمیم میگیرد از پنجرهی اتاقش کی به پنجره خانهی روبهرویی نگاه کند وداستانش را براساس زندگی زوج جوان همسایه روبهرویی بنویسد، اما همسرش که میداندپیرنگ داستانهای او معمولا تلخ، پرتنش ودردناک است، تلاش میکند تا او را از این کار باز دارد، چون او با طرح این موضوعکه شاید ما نیز شخصیتهای داستانی باشیم که بازیچهی دست نویسندهای شده ایم وسرنوشت زندگیمان را افکار او تعیین می کند، نشان میدهد که عقیده دارد، اگرنویسنده داستانش را براساس زندگی آن زوج بنویسد ممکن است آرامش و عشق موجود درزندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد و ازبین ببرد!.
نویسندهی رمان، با ایجاد این چالش توانستهمخاطب را در موقعیتی سه بُعدی قرار دهد، تا در عین اینکه با شخصیتهای اصلیداستان، یعنی نویسنده و همسرش همراه است و زندگی آنها را پیگیری میکند، هم درجریان داستان واقعی زندگی زوج جوان همسایه قرار بگیرد و هم از داستانی که شخصیتاصلی از روی زندگی آنها مینویسد با خبر شود.
رمان در سه پنجره یا در واقع در سه فصل روایتشده است، اما وقتی ما به عنوان مخاطب، کتاب را باز میکنیم، در شروع داستان، ابتدابا فصل دوم روبهرو میشویم، و اتفاقا این تغییر در چینش فصل ها از همان ابتدا کهکتاب را در دست میگیریم، این نوید را به ما میدهد که با رمانی متفاوت سروُکارداریم که قراراست ما را به تامل وادارد. ضمن اینکه در انتهای آن نیز با پایانیمتفاوت و دوگانه روبهرو می شویم که در رویکردی روانکاوانه، ما را با یک غافلگیریعجیب مواجه میکند.
این رمان به تازگی توسط نشرداستان منتشر شده ونویسنده ی آن محسن سعیدالسادات است، که پیش از این، از او یک مجموعه داستان و چندمجموعه شعر نیز منتشر شده است.
مجموعه داستان ازکارم پشیمان نیستم»، منتشر شد. این کتاب که درواقع مجموعهای از داستانهای خیلی کوتاه یا همان داستانکهاست، در اردیبهشت ماه سال99 توسط نشر آبارون منتشر شده و روانه بازار کتاب شده است.
مشخصات کتاب:
نویسنده: محسن سعیدالسادات
ناشر: آبارون
قطع: رقعی
قیمت:25000 تومان
در مقدمه این کتاب، چنین می خوانیم:
میگویند کوتاهترین داستان جهان را ارنست همینگوی نوشته است. داستانی مختصر اما بسیار تاثیرگذار که فقط درشش کلمه نوشته شده؛ و میگویند همینگوی این داستان را در شرط بندی بایکی از دوستانش که ادعا کرده بود با شش کلمه نمیتوان داستان نوشت، نوشته است .
واما آن شش کلمه جادویی :
For sale : baby shoes, never worn.
برای فروش: کفش بچه، هرگز پوشیده نشده.
البته شاید همینگوی این داستانک را فقط برای نشان دادن اعجاز کلمات و نمایش توانایی خود در موجزنویسی، نوشته باشد ولی این روزها، چه بخواهیم و چه نخواهیم دیگر ماجرا فراتر از این رفته است و داستان نوشتن به این شکل، کوتاه و عمیق؛ به یکی از انواع و گونه های داستان نویسی تبدیل شده، چرا که دنیای مدرن امروزی، دنیای سرعت است و شتاب. پس برای نوشتن و خواندن، مجالی اندک باقی است در این میان. اندک مجالی که بتوان کمی از دلمشغولی های روزانه دور شد وخود را میان خطوط دلنوشته ها و بوی خوش کاغذ و کتاب، رها کرد.
شاید بتوان گفت؛ به همین خاطر است که دنیای شعر، از منظومههای بلند؛ ودنیای داستان، از رمانهای قطور و چند جلدی گذر کرده و به انواع کوتاه و موجزی چون طرحها، هایکوها، داستانکها،. و این قبیل کوتاه نگاریها، فرصت بروز و ظهور داده است.
مختصر گویی از مختصات روزگار ماست و مختصر خوانی هم ؛ پس در راستای این امروزی بودن ، مختصر نیز باید نوشت ، اگر بنای آن داریم که نوشته ها ، از دنیای محصور خود به بیرون راه یابند و خوانده شوند ؛. چرا که دنیای امروز ، دنیایی سرشار از کمبود وقت است ؛ کمبود وقت برای نوشتن ، کمبود وقت برای خواندن و کمبود وقت برای اندیشیدن حتی .
اما واقعیت این است که اگر اهلش باشی نمی توانی از اهلیت خود دور شوی ، پس باید ، باید ، و باید بنویسی ، بخوانی ، و بیندیشی ، حتی اگر محدود باشی در زمان و مکان بسته ی امروزی ؛ که شاید مچاله در فضای خودروی زهوار در رفته ی مسافر کش باشی میان ترافیک دود گرفته ی خیابان های شهر ؛ و یا با روحی زخم خورده در تراکم پر تلاطم سیال اتوبوس یا قطار شهری ، زمان را به انتظار ایستاده باشی تا طی مسیر کنی برای رسیدن به مقصد ؛ و یا در زمان و مکانی دیگر ،در این دنیای پر دغدغه ی پر شتاب.
آری ؛ داستان های کوتاه و داستانک ها ، مولود دنیای اینگونه ی امروزی هستند . دنیایی سرشار از باید ها و نباید ها ؛ باید ها و نباید هایی که خود ، بهانه ای بی دریغ هستند برای فکر کردن ، برای نوشتن ، ودر نهایت برای خوانده شدن در فرصتی کوتاه .
البته امیدوارم که این اشاره ی چند خطی ، سندی برای محکومیت به رد رمان و یا شعر کلاسیک به حساب نیاید ؛ چرا که نگارنده ، خود به اشعار کلاسیک و رمان های بلند و حتی چند جلدی علاقه ی بسیار داشته و هیچ دوست ندارد در طبقه بندی هایی از این دست قرار بگیرد اما چه باید کرد که من نیز در این روزگار نفس می کشم و شتاب دنیای امروزی ، گریبان مرا هم گرفته . پس اگر نخواهم از اهلیت خود دور شوم باید از کوچکترین فرصت ها برای این منظور استفاده کنم ؛ و این به معنی آن است که هر گاه دغدغه های روزانه و شتاب زمانه اندک مجالی دهد ، به فراخور آن حال ومجال، یا چیزی می خوانم و یا از قلم و کاغذ رخصت گرفته و چیزی می نویسم تا تصویری کوچک از خیال یا واقعیت نقش بسته بر ذهنم را بر سپیدی کاغذ بنشانم ؛ حتی اگر این تصویر کوچک ، فقط در چند کلمه خلاصه شده باشد .
اما نکته ی دیگر برای توضیح ، اینکه ؛ بسیاری از داستانک های این مجموعه از سال 1380تا 1383 به لطف مسئولان محترم رومه ی همشهری ، در آن رومه به چاپ رسیده است ، که آن روزها ستونی داشت با عنوان داستانک.
برخی از آن ها نیز به همراه داستانک هایی از دیگر دوستان که در همان سالها در آن ستون از رومه چاپ می شد ، به همت آقای علیرضا پور امید انتخاب و گرد آوری شد ودر سال 86 توسط انتشارات همشهری در مجموعه ای با عنوان " داستانک ها ، گزین گویه های ادبی " به چاپ رسید.
بقیه نیز یا اصلا هیچ کجا به غیر از مجموعه ی حاضر که در دست دارید هرگز به چاپ نرسیده اند و یا به طور گذری ، از صفحات نشریه یا مجله ای سر در آورده اند تا خودی نشان دهند.
حال ، این شما و این قلم فرسایی های داستان گونه ای که امیدوارم برای شما خوشایند باشند و برای من ، آبرومند.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
برای تهیه ی این کتاب می توانید به شماره ی 09336206367 (نشرآبارون) در پیام رسان واتساپ پیام بدهید تا در هرکجا که هستید برایتان ارسال شود.
دیگر کتابهای این مؤلف را هم می توانید از همین طریق سفارش دهید:
مجموعه شعر های : از تو تا ترانه(25000تومان) - ترانه ای ازمیان آوازهای تو(25000تومان) - با تو زندگی ترانه است (30000 تومان)هرسه از نشر آبارون
و همچنین کتاب به گواه یک خیال در قاب پنجره (رمان) نشر داستان (30000تومان)
در صورتی که کلیه ی کتابها(هر پنج جلد) را سفارش بدهید با بیست درصد تخفیف ارسال می شود و هزینه ی پست دریافت نمیشود.
درباره این سایت